طلاق عاطفی: وقتی جسمتان زیر یک سقف است اما احساستان نه!
تصور میکنیم که وقتی چند روز پیش علی درمقابل همسرش سارا در یک مهمانی تولد تسلیم شد میخواست اوضاع را آرام نگه دارد. دختر سه ساله آنها، دلسا، داشت با شادی اینطرف و آنطرف میپرید که یکدفعه به یک دختربچه دیگر برخورد کرد.
دختربچه بزرگتر زمین خورد اما دلسا با سرعت به سمت در آمد که پدرش آنجا با آغوش باز منتظرش بود. وقتی سارا که با یکی از دوستان مشغول صحبت بود دخترش دلسا را در آغوش علی دید، به سرعت به آنطرف رفت.
«اونو بده به من!»
«گفتم بدش به من، منو میخواد!»
علی طوری نگاه کرد انگار که میخواست چیز دیگری بگوید اما دلسا را به سارا تحویل داد و آنجا بود که دلسا شروع به گریه کرد.
چنین برخوردی تنها نشانه یک طلاق عاطفی بین دو طرف است.
طلاق عاطفی حتی باوجود انکار ما اتفاق میافتد و میتواند یک وضعیت جایگزین برای فلسفه آشنای ازدواج باشد:
ما بخاطر بچهها با هم ماندهایم.
نمیتوان گفت چه تعداد زوج این اعتقاد را دارند.
تحقیقات مختلفی درمورد تاثیرات طلاق انجام گرفته است و واقعیت این است که متغیرهای مختلفی وجود دارد--مسائل و مشکلات زناشویی مختلف، طریقه ارتباط برقرار کردن زوج با فرزندانشان، سن بچهها و از این قبیل--که ارزیابی تاثیر طلاق را دشوار میکند.
اما اگر درون خودمان را جستجو کنیم، خیلی از ما در عمق وجودمان نگران این هستیم که طلاق تاثیر شدیداً مخربی بر فرزندانمان، مخصوصاً بچههای کوچکتر، بگذارد و به همین علت تصور میکنیم که با هم ماندمان بهتر است.
اما اینکه فقط ازدواجمان را حفظ کنیم به این معنی نیست که طلاق نگرفتهایم.
فقط اینکه رسماً و قانوناً ازدواجمان را باطل نکردهایم به این معنی نیست که طلاق نگرفتهایم.
طلاق عاطفی میتواند تدریجی باشد یا ناگهانی اتفاق بیفتد. در هر دو حالت، یک ابزار فاصله است که به اندازه طلاق برای بچههایمان، خودمان و رابطهمان به عنوان پدر و مادر مضر است.
چرا؟ چون وقتی طلاق میگیریم، مطابق با احساساتمان (یا احساسات همسرمان) رفتار میکنیم. این یعنی بین احساس و عمل ما ارتباط وجود دارد.
ممکن است آسیبهایی هم با طلاق برای بچهها وجود داشته باشد--برحسب اینکه چطور درمورد همسر قبلی خود با آنها صحبت میکنیم، اینکه آنها را واسطه قرار میدهیم، اینکه چطور بعد از طلاق نقش هم پدر و هم مادر را برایشان ایفا میکنیم--اما حداقل تظاهر نمیکنیم که اوضاع رضایتبخش است درحالیکه نیست و تصور نمیکنیم که چون ازدواجمان را حفظ کردهایم و طلاق نگرفتهایم، رابطه و فرزندانمان هیچ مشکلی ندارند.
درمقابل، طلاق عاطفی از یک حقیقت سطحی محافظت میکند--ازدواج ما دستنخورده میماند زیرا هنوز متاهل هستیم--درحالیکه بر یک حقیقت عمیقتر تاکید میکند--خودداری و عدم ارتباط عوامل اصلی رابطه ما هستند. مطمئن باشید که این حقیقت بر فرزندانتان تاثیر میگذارد!
طلاق عاطفی میتواند به شکلهای مختلف زیر باشد:
- مقاومت دربرابر حرف زدن درمورد موضوعات حساس با همسرمان
- گرفتن تصمیماتی که میدانیم موجب ناراحتی همسرمان میشود
- در میان نگذاشتن اهداف و آرزوها با همسرمان، معمولاً برای جلوگیری از انتقاد، عدم پشتیبانی یا بیاحترامی از جانب او
- نادیده گرفتن یا تحقیر نظرات و تلاشهای همسرمان
- استفاده از دوستان یا همکاران برای گرفتن مشورتهایی که سابقاً با همسرمان در میان میگذاشتیم
- خیالپردازی درمورد زمانی که از همسرمان جدا شویم
- ایجاد یا کشف دلایل دیگر برای ماندن در محلکار به جای گشتن به دنبال دلایلی برای زودتر به خانه رفتن
- روی آوردن به فرزندانمان برای پشتیبانی و محبت به جای همسرمان
- اصرار ورزیدن بر اینکه وقتی برای گذراندن با همسرمان نداریم، معمولاً به دلیل خواستههای واقعی یا تخیلی فرزندانمان
اگر حتی یکی از مواردی که در بالا ذکر شد، درمورد شما صدق میکند، از خودتان سوال کنید:
چه الگوی رابطهای را دوست دارم به فرزندانم نشان دهم؟
آرزوی چه نوع رابطهای را دارم؟
برای اینکه رابطهای که من و فرزندانم مستحق آن هستیم را داشته باشیم، چه کارهایی حاضرم انجام دهم؟
بااینکه شدیداً باور دارم که با هم ماندن بخاطر بچهها--یا صرف با هم ماندن--تلاش ارزشمند زوجهاست اما همه ما باید مراقب باشیم که طلاق رسمی را با طلاق عاطفی طاق نزنیم.
همه ما سزاوار روابطی کامل و رضایتبخش با همسر و فرزندانمان هستیم. بخاطر همین دوباره میپرسیم:
برای اینکه رابطهای که شما و فرزندانتان مستحق آن هستید را داشته باشید، چه کارهایی حاضرید انجام دهید؟
هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد اما امیدواریم پاسخی را پیدا کنید که به شما برای مطابق کردن احساساتتان با رفتارهایتان کمک کند.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 671
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:55 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
کاری کنید دختری که قبلاً شکست عشقی خورده دوستتان داشته باشد
شکلگیری یک رابطه عاشقانه جدید برای کسی که قبلاً آسیب دیده، بسیار دشوار است.
اینکه کاری کنید دختری دوستتان داشته باشد به نوبه خود کار سختی است، چه برسد به اینکه قبلاً شکست عشقی هم خورده باشد. چه قبلاً به او خیانت شده باشد، چه مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد یا به هر طریقی با او بدرفتاری شده باشد، وقتی در روابط گذشته برای دخترها مشکلاتی پیش آمده باشد، از وارد شدن به یک رابطه جدید بیزار خواهند شد. وقتی بخواهید در چنین شرایط سختی با دختری ایجاد رابطه کنید، به دست آوردن اعتماد او حرف اصلی را میزند.
دستورالعمل
۱. ابتدا باید سعی کنید دوست او شوید. دوستی شما به او کمک خواهد کرد با این شرایط سخت کنار بیاید و به او این امکان را میدهد که شناخت بیشتری نسبت به شما پیدا کند. با خشونت پیشنهادتان را به او تحمیل نکنید، مخصوصاً الان که روحیه آسیبپذیر و بسیار شکنندهای دارد و اعتماد کردن برای او مشکل است. درعوض به حرفهایش گوش دهید و کمکم برای عنوان کردن پیشنهادتان برای یک رابطه جدید پیش روید.
۲. فرصتهایی برای بازنگری روابط برای او پیش آورید. لازم نیست همیشه شانهای برای گریه کردن باشید. درمقابل، برنامهای ترتیب دهید که با کمک دوستانتان ذهن او را از شکست عشقی که داشته است دور کنید. گاهیاوقات دادن فرصتی به او برای فراموش کردن موقت آنچه در گذشته بر او گذشته است، فرصتی ایدآل برای اوست تا دیدگاهی تازه به روابط پیدا کند.
۳. خصوصیات و ویژگیهای خوب خود را نشان دهید. نمیتوانید کسی را مجبور به دوست داشتن خودتان کنید، اما میتوانید خود را به او بشناسانید. لازم نیست تظاهر کنید؛ با خودتان صادق باشید و همانی باشید که واقعاً هستید.
۴. نشان دهید با فردی که قبلاً به او صدمه زده است خیلی فرق دارید. اگر قبلاً آسیب دیده است، این احتمال قوی وجود دارد که دیگر همه مردها را با کسی که قبلاً اذیتش کرده بود مقایسه کند. به او نشان دهید که خصوصیات آزاردهنده آن فرد در شما وجود ندارد.
۵. به او کمک کنید به شما اعتماد کند. این فقط از طریق رفتارها و اعمال شما امکانپذیر است نه حرفهایتان. کسی باشید که بتواند به او تکیه کند. هیچوقت به او دروغ نگویید چون اگر متوجه دروغتان شود، فرصت خود برای اینکه دوستتان داشته باشد را برای همیشه از بین بردهاید.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 462
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:55 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
مردانی که نباید با آنها رابطه برقرار کرد
لیستی از مردهایی تهیه کردهایم که به هیچ عنوان نباید با آنها رابطهای شروع کنید.
مردی که خود را آفتابی نمیکند
در شهری با هم آشنا میشوید که هیچکدام در آن زندگی نمیکنید. تماسهای تلفنی و ایمیلها ارتباط را برایتان شیرین میکند؛ دو ماه بعد از شما خواهش میکند همدیگر را دوباره ببینید و به شهر او سفر کنید. در مسیر رفت، در هواپیما، وقتی که میخواهید با بغلدستیتان کمی دردودل کنید، میگویید که تصور میکنید کسی که همیشه میخواستید را پیدا کردهاید. سی دقیقه بعد، وقتی هواپیما مینشیند و کسی برای استقبال از شما نیامده است، بغلدستیتان با ترحم به شما نگاه میکند و پیشنهاد میدهد که شما را تا مسیری برساند. این همان زمانی است که باید مستقیم به باجه فروش بلیط بروید و همان لحظه به شهر خودتان برگردید!
مرد حسود
اوایل وقتی گارسون رستوران کمی بیشتر از حالت متداول به شما توجه میکند، کوتاه میآید. اما بعدها وقتی مکالمهتان با یکی از همکاران مرد یا همکلاسیهایتان طول میکشد، تحمل نکرده و از جا در میرود. وقتی میگوید که شما و برادرتان بیش از اندازه همدیگر را بغل میکنید یا حتی دوست دخترتان را به داشتن تمایل به جنس موافق متهم میکند و میگوید که به شما نظر دارد، زمان آن است که ترکش کنید. بااینکه این تعصبات و توجهات در ابتدای رابطه جالب و خوشایند میآید اما خیلی زود جذابیت خود را از دست داده و بیش از اندازه محدودکننده خواهند بود. و وقتی بالاخره رابطهتان با او را تمام میکنید، مطمئن باشید تا مدتها به دنبال شما با نفر بعدی که با او وارد رابطه میشوید هم خواهد بود!
مردی که دست بزن دارد
این مردی است که شما را مینشاند، بازویتان را میگیرد، موهایتان را میکشد یا کتکتان میزند. بااینکه خودمان بهتر از هر کس دیگری میدانیم که بودن با چنین مردی عین دیوانگی است اما خیلی وقتها به بهانههای مختلف خودمان را گول میزنیم. اما قبل از اینکه این خشونتها مشکل جدیتری برایتان ایجاد کند، باید از رابطه بیرون بیایید.
مرد خیانتکار
بعد از اولین قرار ملاقاتتان، تظاهر به مریضی میکند و قرار نمیگذارد. سعی میکنید فراموش کنید که تولدتان است و شروع به پختن سوپ معروفتان میکنید و به در خانهاش میروید. دو روز بعد، هنوز مریض است اما دعوتتان میکند به خانهاش بروید. از او میپرسید دوست دارد برایش سوپ داغ کنید و با صدایی آرام میگوید، «عالی میشه اگه اینکارو بکنی.» قابلمه سوپ را از یخچال درمیآورید که روی گاز بگذارید و میبینید که داخل این سوپ قارچ هست درحالیکه سوپی که شما درست کرده بودید قارچ نداشت. خیلی راحت باید نتیجه بگیرید که این مرد یک منبع دیگری برای سوپ درست کردن دارد و تا زمانیکه شما به او اجازه دهید به شما خیانت خواهد کرد.
مرد متکی
ممکن است خیلی از شما اینطور باشید که با هر مردی که آشنا میشوید، میبینید کمکم کارش را رها میکند، ماشینش را میفروشد و حتی گاهی خانهاش را پس میدهد و سر شما سوار میشود. خیلی از مردها، بیشتر از همه موزیسینها، نقاشان و هنرمندان همیشه به دنبال زنهایی قوی هستند که از آنها حمایت کند. این نوع از مردها به هیچ درد شما نمیخورند و باید سریعاً رهایشان کنید.
مرد خیانتدیده
ممکن است با مردی آشنا شوید که به تازگی از رابطهای شکستخورده بیرون آمده باشد. این مردها کلاً بی هیچ دلیلی همیشه عصبانی هستند، هر چقدر هم که رابطه شما ادامه پیدا کند و تصور کنید که اعتماد او را جلب کردهاید، باز هم باید حتی قید خانواده و دوستان دخترتان را بخاطر او بزنید.
مرد خودشیفته
از لباستان خوشش نمیآید؟ آیا اصلاً لازم است درمورد این دسته از مردها صحبت کنیم؟ این مردها کسانی هستند که اگر بچه داشته باشید حتی به چشمان فرزندتان نگاه نمیکند، دوست ندارد خواهر یا مادرتان را ببیند و دفعه اولی که بخواهید با دوستانتان برنامه بگذارید داد و بیدادش برخواهد خواست. وارد رابطه شدن با چنین مردهایی، بحث و جدلهایی را وارد زندگیتان میکند که خیلی زود خستهتان خواهد کرد.
مرد بخیل
به موانعی که سر راه موفق شدنتان میگذارد خوب دقت کنید. اگر ترفیع رتبهای با افزایش حقوق بگیرید و او سعی کند آن را کوچک جلوه دهد، میتواند اولین تلنگر برایتان باشد. وقتی موقع حرف زدن درمورد شما همیشه از عبارات و اصطلاحات تحقیرآمیز استفاده میکند، دومین تلنگر خواهد بود. فقط به این دلیل که مردها برایشان سخت است که باور کنند زنی میتواند نانآور باشد، به این معنی نیست که باید خودتان را قربانی کنید تا این را به او بفهمانید. خیلی از مردها اصلاً از پیشرفت زن زندگیشان خوشحال نمیشوند و دستاوردها و استعدادهای شما تاثیر مثبتی بر آنها ندارد.
مردی که شادترین کودکی ممکن را داشته است
مادر او بهترین بوده است؛ پدرش هیچوقت سیگار نمیکشیده، مشروب نمیخورده و به مادرش خیانت نکرده است. از اینکه دوستانش والدینشان را برای همه چیز مقصر میدانند متنفر است درحالیکه او و هفت خواهر و برادرش همیشه سیراب از عشق و محبت خانواده بودهاند، شاید ابتدا تصور کنید که چقدر جالب است و اولین باری باشد که چنین چیزهایی را میشنوید اما خوب به صدای او توجه کنید، صدایی که ممکن است قصد توجیه کردن خودش را داشته باشد، صدایی که ممکن است شکننده و همراه با بغض باشد. زمانیکه این بغض بشکند، صدای آن همه جا را گرفته و مطمئن باشید که رابطه شما را هم با خود خواهد شکست.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 578
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:54 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
خیانت دیجیتالی در شبکه های اجتماعی
دیروز که کتی وارد اکانت فیسبوک خود شد، متوجه شد که یک پیام خصوصی از امیر دارد. آشنایی آنها به دوران دبیرستانشان برمیگردد و به نظر میرسید که امیر میخواهد این رابطه را دوباره آغاز کند.
کتی که مادر سه فرزند است میگوید، «در اولین ایمیلی که دریافت کردم، امیر فقط یک آشنای دور متعلق به دوران دبیرستانم بود.»
بعد از هفتهها رد و بدل کردن ایمیل با همدیگر درمورد تجربیات مختلف زندگیهایشان، کتی از امیر خواسته بود که با او تماس بگیرد. وقتی بعد از یک ساعت و نیم چت کردن کتی تلفن را برداشت، دنیای او به هم ریخت.
کتی میگوید، «وقتی آن اولین مکالمه تمام شد، خیلی غصهدار شدم چون میدانستم با توجه کردن به او در دردسر بدی افتادهام و میدانستم که ازدواج و زندگی زناشوییم به مشکل عمیقتری خواهد خورد.»
شوهرش او را بخاطر این مکالمات و ایجاد این احساسات به بیوفایی متهم کرد. کتی اصرار داشت که یکنواختی ازدواجش او را به سمت این رابطه کشانده است و بااینکه کتی و امیر هیچوقت همدیگر را رودررو ملاقات نکردند، ازدواج ۱۶ ساله او به پایان رسید.
اما چطور ممکن است یک پیام ساده در فیسبوک منجر به طلاق شود؟ چون رسانههای اجتماعی ممکن است مقدمه خیانتهای احساسی را فراهم آورند. برای اینکه کمکتان کنیم از زندگی زناشویی خود محافظت کنید، از متخصصین مختلف مشاوره گرفتیم تا درمورد خیانت دیجیتالی برایمان توضیح داده و راههای مقابله با آن را معرفی کنند.
خیانت دیجیتالی یعنی چه؟
خیانت دیجیتال زمانی اتفاق میافتد که افراد از رسانههای اجتماعی و سایر وسایل ارتباطی الکترونیکی برای خارج شدن از مرزهای ازدواجشان استفاده میکنند. این میتواند شامل چت کردن نوشتاری یا تصویری باشد و یا زمانیکه از طریق ایمیل با کسی غیر از همسرتان ارتباط میگیرید. بخاطر جدایی و دوری جسمی، زوجها ممکن است این را خیانت واقعی تلقی نکنند اما این باعث نمیشود که این نوع ارتباطات کمتر از ارتباط رودررو خطرساز شود.
یک مشاور خانواده در این رابطه میگوید، «وقتی این ارتباط تلفنی، با ایمیل یا آنلاین باشد، افراد فوراً علائم هشدار خیانت احساسی را مشاهده نخواهند کرد.»
یک متخصص مشاوره ازدواج و خانواده اضافه میکند که افراد معمولاً از جنبه مجازی شبکههای اجتماعی و ارتباط دیجیتال بعنوان توجیهی برای شروع این ارتباطات استفاده میکنند. همین میتواند دلیلی برای احتیاط باشد زیرا این دوری فیزیکی و ارتباط فوری باعث میشود افراد از زندگی روزمره خود جدا شده و درگیر افراد دیگر شوند.
او میگوید، «این صفحه نمایش مثل یک مرز به نظر میرسد که باعث میشود افراد تصور کنند که کار اشتباهی انجام ندادهاند زیرا آن فرد نزدیک آنها نیست.»
وی هشدار میدهد که چطور ارتباطات قبلی میتوانند به طور آنلاین خیلی زود زنده شوند. او میگوید، «با دسترسی به پروفایل، اطلاعات و تصاویر یکی از عشقهای قدیمی و راههای ارتباط با او، یک برگشت کوتاه ذهن به گذشته ممکن است برای همیشه ذهنتان را آنجا نگه دارد، خاطرات را برایتان زنده کرده و پیوند احساسی قدیم را دوباره بسازد.»
آیا در خطر خیانت احساسی ناآگاهانه هستید؟
تکنولوژی خیانتاحساسی را تسریع میکند اما تنها متهم پرونده نیست! خیانتهای احساسی به شکل دوستی شروع میشوند و بهتدریج با ایجاد اعتماد پیش میروند.
یک روانشناس در این رابطه میگوید، «قصد اولیه میتواند ارتباط دوباره به شکل دوست باشد. با جلو رفتن زمان، مکالمات خصوصیتر شده و فرد متاهل کمکم متوجه میشود که خاطرات قدیمی دوباره زنده شده و جایگزین همسرش شدهاند.»
وی اضافه میکند، "وقتی در خانه با همسرتان هستید، همه مشکلات زندگی روزمره همراهتان است، و خیلی راحت دلتان میخواهد که مسئولیتهای امروزتان را فراموش کنید و عاشقانه کردن این زندگی با کسی غیر از همسرتان از طریق رسانههای اجتماعی سادهتر میشود.»
از کجا بفهمید در معرض خیانت دیجیتال هستید؟
از خودتان بپرسید آیا با همسرتان احساس نزدیکی میکنید. اگر اینطور نیست، از خودتان بپرسید آیا خودتان را از نظر احساسی در دسترس او قرار دادهاید؟ وقتی شبکه های اجتماعی برایتان بیشتر از ازدواجتان حکم سیستم پشتیبانی را پیدا میکند، شما و ازدواجتان در معرض خطر هستید.
وقتی به دنبال تبادلات دیجیتال با دیگران هستید، احتیاط کنید. نباید همیشه درگیر این باشید که برای پیامهای جدید وضعیت آنلاین خودتان را چک کنید. این عادتها--و همچنین تعریف کردن خاطرات، رویاها و ترسهایتان با کسی جز همسرتان--صمیمیت بیشتری بین شما و آن فرد ایحاد میکند و فاصله احساسی بین شما و همسرتان را بیشتر خواهد کرد.
متخصصین توصیه میکنند برای جلوگیری از این دست مشکلات، این ۵ سوال را از در کنار همسرتان جواب دهید تا مرزهای ارتباطات دیجیتال خود را تعیین کنید:
۱. آیا همه آدمها را نباید قبول کنید؟ تصمیم بگیرید که عشقهای قدیمی، دوستان، برخی همکاران، کارفرماها یا کارمندان، مشتریان یا کسانیکه شخصاً نمیشناسید، باید جزء دوستان شما در شبکههای اجتماعی باشند یا خیر.
۲. آیا محدودیت زمانی وجود دارد؟ سعی کنید زمانی از روز را (مثل صبح زود یا آخر شب) مشخص کنید که طی آن به هیچ وجه آنلاین نشوید.
۳. آیا باید حریم خصوصی وجود داشته باشد؟ از همسرتان سوال کنید که اشکالی ندارد پیام خصوصی به دوستان آنلاینتان بفرستید یا برخی پیامها را فقط باید از طریق پیامهای عمومی ارسال کنید.
۴. آیا محدودیت موضوعی وجود دارد؟ از خودتان بپرسید اگر همسرتان برخی موضوعات بسیار خصوصی یا عکسهای خصوصی را به دوستان آنلاین خود نشان دهد چه احساسی پیدا میکنید؟
۵. آیا محدودیت مکانی وجود دارد؟ در این مورد صحبت کنید که آیا برخی محیطها برای آنلاین شدن شما نامناسب است یا خیر مثل جمعهای خانوادگی، قرارهای شبانه، در اتومبیل یا دستشویی.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 444
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:53 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
چطور بعد از دروغ، رابطه را بازسازی کنیم
همه میدانیم که دروغ اعتماد را از بین میبرد. دروغ گفتن به عزیزانمان برای آینده رابطه میتواند خطرساز باشد. وقتی دروغی به همسرتان گفته باشید، دیگر باور کردن حرفهایتان برای او سخت خواهد شد. بازسازی اعتماد در رابطه کار بسیار دشواری است. همه روابط قابل اصلاح نیستند اما خیلی از آنها درست میشوند. ساختن دوباره اعتماد نیازمند زمان، صداقت و ثباتقدم است.
قدم اول:
دست از دروغ گفتن بردارید. دلیل اینکه الان گرفتار این وضعیت شدهاید دروغی است که در گذشته گفتهاید. وقتی از همسرتان خواستهاید که شما را ببخشد، بدترین کاری که میتوانید بکنید این است که به دروغ گفتنتان ادامه دهید. دروغ گفتن، پنهان کردن حقیقت یا پیچاندن آن کمکی به اصلاح رابطه نمیکند، حتی ممکن است اوضاع را از اینی که هست بدتر کند. تنها راهی که میتوانید به همسرتان نشان دهید واقعاً پشیمان هستید و میخواهید رابطهتان درست شود این است که از این به بعد صداقت کامل داشته باشید.
قدم دوم:
تصمیم بگیرید چه تغییراتی باید در رابطه ایجاد شود. باید بفهمید اشکال کار کجا بوده است و برای مطمئن شدن از اینکه این اتفاقها دیگر در آینده تکرار نمیشود چه کارهایی میتوان انجام داد. بعنوان مثال، آیا دروغ بخاطر نبود ارتباط خوب در رابطه و نداشتن آزادی بین حرفهایتان گفته شده است؟ قبل از ایجاد دوباره اعتماد در رابطه این چیزها باید مشخص شود.
قدم سوم:
به تمام سوالات همسرتان پاسخ دهید. وقتی درمورد دروغتان چند سوال از شما میپرسد، برای این است که خود را با سرعت آن موقعیت هماهنگ کند. اگر واقعاً میخواهید همه چیز درست شود باید خودتان را در اختیار او بگذارید. باید آسیبی که به او زدهاید را درک کرده و با این اطلاعات اضافی که در اختیار او میگذارید، کمی از دغدغههای او را کم کنید.
قدم چهارم:
حالت تدافعی نداشته باشید. هیچوقت سعی نکنید تقصیر را از گردنتان باز کرده و گناهتان را گردن نگیرید. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که مسئولیت اشتباهتان را به طور کامل بپذیرید. در این زمان باید پشیمان، مهربان و فروتن باشید.
نکات و هشدارها
زمان بدهید. التیام یافتن قلب شکسته زمان میبرد، درست مثل زخمهای جسمی...
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 600
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:52 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
اسرار بوسیدن: چگونه بوسههایی خاطرهانگیز بسازید
چه اولین بوسه از همسرتان باشد چه صدمین آن، بوسیدن همیشه تاثیری به جا میگذارد--تاثیری که حتی بعد از جدا شدن لبهایتان باقی میماند.
بوسیدن معمولاً نقش مهمی در روابط زناشویی دارد. بوسه سازگاری احساسی بین دو نفر را تقویت میکند. آدمها هرچه بیشتر همدیگر را میبوسند، بیشتر میتوانند در سطح عاطفی با هم ارتباط برقرار کنند.
اولین بوسه
آرش، مهندس نرمافزار کامپیوتر اولین بوسه خود از همسرش را که به ده سال قبل برمیگشت، به یاد میآورد. آنها در اتاق نشیمن خانه روی کاناپه نشسته بودند که وقتی برای بوسیدن همسرش خود را جلو میبرد، تعادلش را از دست داده و از مبل میافتد و همسرش را هم با خودش پایین میکشد.
او میگوید، «خیلی عصبی بودم چون فکر می کردم همسرم خیلی از من سَر تر است. اولین بوسه ما با خنده بود و بعد از ۱۰ سال و به دنیا آوردن سه بچه نازنین، هنوز هم هر فرصتی که به دست بیاوریم با خنده همدیگر را میبوسیم.»
اگر بوسه اول شما--یا هرکدام از بیشمار بوسههایتان--آن چیزی نبوده که میخواستید، درموردش حرف بزنید. زوجهای بسیاری از اینکه درمورد بوسههایشان حرف بزنند احساس خجالت میکنند.
نباید از اینکه به همسرتان بگویید چه دوست دارید یا او چه دوست دارد، خجالت بکشید. اما دقت کنید که نباید این کار را همان موقع بوسیدن انجام دهید تا همسرتان تصور نکند به او کنایه میزنید.
اشتباهات بوسیدن زنان و مردان
وقتی حرف بوسیدن به میان میآید، همه ما اولویتهای مشخصی داریم.
بزرگترین اشتباه مردان این است که در رابطه با زبان خیلی خشن و تهاجمی عمل میکنند. مردها نیز ادعا میکنند که زنها به اندازه کافی دهانشان را باز نمیکنند.
درمورد هر دو جنسیت، اولین شکایتی که درمورد بوسیدن میشود نداشتن تنوع است. توصیه ما بوسیدن قسمتهای مختلف صورت همسرتان و توجه بیشتر به گوشها و گردن است.
مسئله مهم دیگر عدم رعایت بهداشت دهان و دندان است. پیش از بوسیدن همسرتان، با جویدن آدامس یا خوش بو کننده، دهان خود را خوش بو کنید. مسواک زدن پیش از بوسیدن هم می تواند به این مشکل کمک زیادی نماید.
بوسهای فراموشنشدنی بسازید
دو نکته برای خاطرهانگیز کردن یک بوسه لذت دادن به همسرتان و لذت دادن به خودتان است.
کل بدنتان را وارد بوسیدن کنید. بدون هیچ کلامی، لبهایتان باید بگوید عزیزم راههایی برای تازه و متنوع کردن بوسههایمان وجود دارد.
میتوانید با بوسههای نرم روی گردن شروع کنید، بعد بالاتر به سمت گوشها و بعد به سراغ لبها بروید. دوباره چند وقفه کوتاه انداخته و باز به سمت لبها برگردید.
دستتان را دور گردن همسرتان بیندازید. این کار عشق و شور بیشتری به بوسه شما میدهد، انگار که هیچوقت برایتان کافی نیست.
به این فکر نکنید که این بوسه قرار است به کجا برسد. فقط از خودِ آن لذت ببرید.
یک بوسه خوب، عمیق و پراحساس است و باید بتوانید عشق همدیگر را از طریق آن بوسه حس کنید. یک بوسه عالی خود یک اکتشاف است، نه قدمی برای رسیدن به چیزی دیگر.
از رمق افتادن بوسه
پیشنوازیهای پراحساس معمولاً در ابتدای ازدواج یا ماهعسل اتفاق میافتد.
اما بعدترها وقتی افراد وارد روابط طولانیمدتتر میشوند، دست از بوسیدن برداشته و آن ارتباط صمیمانه احساسی را قطع میکنند. در یک آمارگیری مشخص شد که ۷۹ درصد از خانمها میگویند به آن اندازه که دوست دارند شوهرشان را نمیبوسند.
اهمیت احساسی یک بوسه در شروع آن است و نباید آن را فقط به این دلیل که خیلی وقت است همسرتان را میشناسید، نادیده بگیرید.
بوسههایتان باید با گذشت رابطه عمیقتر و احساسیتر شوند و شما را به سطح عمیقتری از صمیمیت و عشق برسانند.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 534
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:50 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()

بالاخره جراتش را پیدا کردید و یک دختر را بیرون دعوت کردید، اما او ردتان کرد. برای همه ما در نقطهای از زندگیمان این اتفاق افتاده است و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. رد شدن اصلاً چیز جالبی نیست، مخصوصاً وقتی جرات لازم برای حرف زدن با دختری را بعد از مدت زمانی طولانی پیدا کرده باشید.
باوجود تغییراتی که در جامعه مدرن پیش آمده است، اما هنوز هم این مردها هستند که معمولاً اولین قدم را برمیدارند. در زیر به چند دلیل اصلی که خانمها بخاطر آن مردی را رد میکنند اشاره میکنیم و راههایی هم برای جلوگیری از آن توصیه میکنیم.
این ۱۲ دلیل هیچ ترتیب خاصی ندارند اما باید به همه آنها توجه داشته باشید:
۱: ظاهر بد
در جامعه مدرن امروزی که همه توجه بیشتری به ظاهر خود دارند، نظافت خوب اهمیت زیادی دارد. این مسئله نقش مهمی در تصمیمگیری خانمها در قبول دعوت یک مرد دارد.
اولین تاثیرات با ظاهر شروع میشود، پس مطمئن شوید که نظافتتان در بهترین و کاملترین وضعیت باشد. تمیز بودن دندانها اهمیت زیادی دارد و نشانه مسلم این است که شما به خودتان میرسید.
اگر سیگاری هستید یا زیاد قهوه میخورید، برای برداشتن لکههای روی دندانهایتان و سفید و تمیز نگه داشتن آنها تلاش کنید. بدبو بودن نفستان هم میتواند یک نشانه خیلی بد برای خانمها باشد. حتماً از خوشبوکنندههای نعناعی استفاده کنید. موهایتان هم خیلی مهم است و برای اینکه پاسخ «نه» نشنوید حتماً آن را مرتب و زیبا نگه دارید.
مدلموی هرکس متفاوت است و کاملاً به خودتان بستگی دارد که چطور آن را آرایش کنید اما حتماً دقت کنید که موهایتان کاملاً تمیز باشد. از همه اینها مهمتر این است که کاملاً بدنی تمیز و خوشبو داشته باشید. هیچکس دوست ندارد با مردی بیرون برود که بوی بدنی آزاردهنده دارد. اگر زیاد عرق میکنید، حتماً قبل از بیرون رفتن دوش بگیرید یا حمام کنید و از عطر و ادوکلن استفاده کنید.
لباسهایتان هم خیلی مهم است. این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار تنتان کنید و کراوات بزنید. نه، فقط کافی است خوشلباس و مرتب باشید. لباسهای کهنه یا کثیف باعث میشود نامرتب به نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تیشرت و شلوار جین، دقت کنید که تمیز باشند، روی مد باشند، پارگی نداشته باشند و مناسب آن محل باشند.
۲: نومیدی زیاد
خانمها میتوانند نومیدی شما را از کیلومترها تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس شما را میگیرد و میتواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. این در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم میانجامد. زمانهایی هست که این نومیدی میتواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.
بعد از برهم خوردن یک رابطه افراد معمولاً دچار این حس نومیدی میشوند و مدام در حال ارزیابی این هستند که کجای آن رابطه اشتباه بوده است و دوست دارند زودتر زنی وارد زندگی آنها شود.
وقتی در چنین وضعیت ذهنی باشید و با این حالت به زنی نزدیک شوید، آن زن متوجه قضیه خواهد شد. سعی کنید با این افکار و احساسات کنار بیایید و قبل از اقدام برای شروع یک رابطه جدید، با نومیدی ناشی از شکست رابطه قبلیتان مقابله کنید.
۳: فقدان حس جاهطلبی و چشمانداز شغلی
در نظر خانمها فقدان جاهطلبی در آقایون یک امتیاز منفی است. خانمها مردهایی را دوست دارند که جهتی مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز در خانه نشستهاید و مشغول بازیهای کامپیوتری هستید و نمیدانید میخواهید با زندگیتان چه کنید، مطمئن باشید که جواب «نه» میشنوید. زنها توانایی مردان برای برقراری رابطه و مناسب بودن آنها را برحسب اینکه بعنوان یک شخص که هستند، میسنجند. هیچکس نمیگوید باید در سطح بیلگیتس باشید اما لازم است که بدانید که میخواهید با زندگیتان چه بکنید، مخصوصاً اگر دهه ۲۰ سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه ۳۰ خود باشید.
داشتن چشم انداز شغلی خوب هم برای خانمها خیلی مهم است زیرا به آنها نشان میدهد که میتوانید از عهده حمایت مالی آنها برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانمها مردهایی را ترجیح میدهند که استقلال مالی داشته باشند نه کسانیکه هنوز به خانواده و دیگران متکی هستند. زنها هیچوقت مردی که خیلی پولدار باشد را رد نمیکنند اما دقیقاً برای متضاد آن همین کار را انجام میدهند.
زنها هم درست مثل مردان به آینده نگاه دارند، حتی اگر برای لحظهای کوتاه باشد، و برای این منظور باید توانایی مالی پشتیبانی مالی آنها را داشته باشید. بااینکه در زندگی مدرن زنان هم به دنبال استقلال مالی خود هستند اما مطمئناً نمیخواهند مجبور باشند همه هزینهها را خودشان به تنهایی متقبل شوند. راهحل این است که اگر نمیخواهید ردتان کنند، دست به کار شوید و کمی به زندگی کاری خود سروسامان دهید.
۴: خستهکننده بودن
تصمیم گرفتهاید که نظرش را جلب کرده و سر صحبت را با او باز کنید. زنها معمولاً به مردهایی که خستهکننده هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند روی خوش نشان نمیدهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درونگرا هستید، بنابراین باید قبل از نزدیک شدن به یک زن، حرفهایتان را آماده کنید. حرف زدن درمورد موضوعی که او هیچ علاقهای به آن ندارد یا خستهکننده به نظر میرسد مطمئناً با یک پاسخ «نه» محکم مواجه خواهد شد. بعد از معرفی، شاید بد نباشد کمی درمورد علایقش از او سوال کنید.
اگر واقعاً نمیدانید درمورد چه باید صحبت کنید، یکی از موضوعاتی که خودش دوست دارد را انتخاب کنید. توانایی حفظ مکالمه فراتر از پاسخهای بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبتهای کلیشهای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما میتواند خوب باشد.
۵: غیرمستقیم حرف زدن
شاید، ممکن است، یا میتواند اینطور باشد، همه کلماتی هستند که نباید برای درخواست دوستی یک زن از دهانتان خارج شود. زنها از مردانی خوششان میآید که درمورد خواستههایشان رک و راست هستند. البته بین رک بودن و پررو بودن تفاوت زیادی هست که شما باید بتوانید تعادلی بین این دو پیدا کنید. بهترین راه این است که به طور عینی به او نزدیک شوید.
از خودتان بپرسید آیا خیلی قوی جلو رفتم؟ سعی کنید درخواستتان کوتاه و دقیق باشد و بعد منتظر پاسخ بمانید. وقتی میخواهید سوالی از آنها بپرسید یا منتظر پاسخ هستید، مستقیم به آنها نگاه کنید، نه پایین روی کفشهایتان. این باعث میشود خانمها فکر کنند اعتمادبهنفس لازم را ندارید.
۶: تحتفشار گذاشتن
اعتمادبهنفس داشتن با تحتفشار گذاشتن خیلی فرق دارد. گذاشتن پایتان آنطرف خط میتواند منجر به شنیدن پاسخ منفی شود. خانمها برحسب تجربیات قبلیشان متفاوت هستند و استفاده از رویکرد قبلی برای یک فرد جدید میتواند منجر به شکست شود. بعد از نزدیک شدن به یک زن، دو نکته هست که میتواند باعث شود تحمیلکننده به نظر برسید و شانستان را از دست بدهید. اگر طی صحبتتان در یک رستواران یا هر مکان عمومی دیگر، ترجیح داد از پیش شما رفته و به دوستانش ملحق شود، بگذارید برود. مجبور کردن او به ماندن پیش شما میتواند پاسخ منفی او را به دنبال داشته باشد.
اینکه او میخواهد برود نشانه این نیست که شکست خوردهاید. اگر گفتگوی خوبی با او داشتهاید و او را علاقهمند دیدهاید، مطمئناً برمیگردد و دوباره همدیگر را خواهید دید. نکته دیگر مربوط به انتهای گفتگویتان است. اینکه درمورد ملاقات بعدی یا ردوبدل کردن روشهای تماسی حرف بزنید خیلی مهم است اما دقت کنید که اگر پاسخ منفی داد زیاد اصرار نکنید. سکوت میتواند روش خوبی باشد، صبر کنید تا پاسخ بدهد و بعد اگر پاسخ موردنظرتان را دریافت نکردید، یک سوال متفاوت بپرسید.
۷: زبان بدن ضعیف
زبان بدن مثبت سلاحی سرد در جنگافزار شماست که اگر درست استفاده شود میتواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا تکان دادن پاها نشانه نداشتن اعتمادبهنفس است. اگر در جایی شلوغ هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید. هیچکس دوست ندارد با مردی صحبت کند که مجبور باشد هر حرفش را بخواهد تکرار کند.
وقتی با او حرف میزنید مستقیم به او نگاه کنید. این نشان میدهد که به آن گفتگو و حرفهایی که میزند علاقهمند هستید. اگر چشمهایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصلهتان سر رفته است. اگر پایین را نگاه کنید نشانه این است که کمرو هستید و اعتمادبهنفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانمها نیست.
۸: ریلکس باشید و لذت ببرید
بهترین مکالمات آنهایی هستند که مفرحاند و راحت جلو میروند. شوخ طبع بودن و اینکه خودتان باشید را یادتان نرود. خانمها اغلب میتوانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید و آرام و ریلکس، کار را برای هر دو شما راحتتر میکند.
۹: عادتهای آزاردهنده
تشخیص عادتهای آزاردهنده کار سختی است اما میتواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما باشد. عادتهای بد و آزاردهنده متداول از جوکهای زننده میتواند باشد تا پاک کردن بینیتان. تشخیص این عادتها کار سختی است چون معمولاً خودتان متوجه انجام آن نیستید. بهترین راه اینکه بفهمید عادتهای بدتان موجب خراب شدن شانستان در برخورد با خانمها میشود یا نه، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادتهای بد ما را میبینند و متوجه میشوند اما چون دوستمان هستند ممکن است نگویند. باید بفهمید عادتهای بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.
۱۰: پُرحرفی
تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و خودتان بودن در برخورد با خانمها خیلی خوب است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید و افکارتان را به زبان بیاورید اما اینکه هر چه که در ذهنتان میگذرد را به او بگویید اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان دارید که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفتهاند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید.
۱۱: زمانبندی بد
اگر زنی که میخواهید به او نزدیک شوید را میشناسید، مثلاً همکارتان است، باید بیشتر مراقب زمانبندی باشید. نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زدهاند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه میتواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد.
۱۲: …
زمانهایی هست که به این دلیل دست رد به سینهتان میزنند که فقط شبیه و مناسب آنها نیستید. برای هر زنی یکسری ویژگیهای ظاهری و شخصیتی در مردها جذاب است. اگر شما آن ویژگیها را نداشته باشید، احتمال اینکه از طرف او رد شوید بسیار زیاد است. اما گاهیاوقات یک تیپ ظاهری یا شخصیتی خاصی نیست که برایشان مهمتر باشد. که در چنین شرایطی مشکلات دیگر باعث شنیدن پاسخ منفی خواهد بود. در شرایطی که شما یک مرد بلوند با قد ۱۷۰ هستید و مرد جذاب از نظر آن زن یک مرد مشکی با قد ۱۹۰ است، هیچ کاری از دست شما برنمیآید. میتوانید با متناسب و آراسته نگه داشتن خودتان، شانستان را بالا ببرید اما گاهیاوقات این کافی نیست.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 569
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:40 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید

عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست میخورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه میشوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشتهاید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلیها این کار را انجام داده و با موفقیت روبهرو شدهاند. ما روش آن را به شما آموزش میدهیم.
مراحل
بخش اول: تغییر دیدگاهتان
۱. بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید. اگر تصور میکنید نمیتوانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوقالعادهای را با هم گذراندهاید و بخش مهمی از قلبتان را به او دادهاید. حالا که تصمیم گرفتهاید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعیاش را ببینید.
• اگر به شما دروغ میگوید یا فریبتان میدهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمیآید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگیتان را پیش ببرید.
• همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمیتوانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز میتوانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیدهاش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.
• به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشقهای بیشتر، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست میآورید. اگر خودتان، خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدیتان چطور میتواند باورتان کند؟
۲. درک کنید که آدمهای دیگری هم هستند--فقط شما نمیبینید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشتهاید که شما را به نقطهای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمیبینید. فراموش کردن سختترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.
• همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامهمان پیش میرود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگیشان با آدمهای زیادی رابطه عاشقانه برقرار میکنند.
• سعی کنید خوشبین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود میشناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودم کمکتان میکند زودتر فراموش کنید.
۳. بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرفمقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشتهاید. این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمیدانسته است که شما چقدر عاشقش بودهاید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوستداشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد.
• اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشتهاید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح میدهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟
• درگیر این ایده نشوید که «شاید کس بهتری را پیدا نکنم». نباید هیچوقت خودتان را اسیر کسی کنید که به دردتان نمیخورد. بیرون بروید، به استانداردهای خودتان باور داشته باشید و سعی کنید کسی که میخواهید را پیدا کنید.بهتر است مستقل و شاد باشید تا در رابطه با کسی که به فکرتان نیست.
۴. اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفتهاید و هیچ جوابی دریافت نکردهاید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است.
• با یک فرد بیطرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانوادهتان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بیطرف سبکترتان میکند و کمک میکند زودتر فراموش کنید.
• با درد به طرقی سازنده برخورد کنید. وانمود نکنید که غصهای ندارید. راههای فرار خلاقانهای پیدا کنید مثل هنر یا گفتگو تا دردتان را از طریق آن بیرون بریزید. سعی کنید بیشتر وقتها به آن فکر نکنید زیرا فکر کردن مداوم به آن بدترش میکند.
۵. تصمیم بگیرید میخواهید همچنان دوست بمانید یا نه. به خودتان بستگی دارد. خیلی سخت است که دوستی یک عشق قدیمی را با استقلال تازهتان در کنار هم داشته باشید. بیشتر افراد تصور میکنند آسانتر است که یک دوستی دور با فردمقابل نگه دارید اما تصمیم با خودتان است.
بخش دوم: برگرداندن استقلال شخصی
۱. به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث میشود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید.
• با محلیها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایدهای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلیها معاشرت کنید، به داستانهایشان گوش دهید و خوش بگذرانید.
• زمانهایی را به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونیتان شاد شوید. اگر نتوانید به تنهایی شاد باشید، چطور فردی که قرار است بعدها به زندگیتان بیاید میتواند با شما شاد شود؟
۲. به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانوادهتان در هر شرایطی در دسترس شما هستند - از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی میکنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانوادهتان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت.
• برای اتفاقاتی که میافتد به نزدیکترین دوستتان پناه ببرید. اگر آمادگی شنیدن نصیحت دارید، از دوستتان بخواهید این کار را بکند. بهترین دوست شما از دیدی شما را میبیند که خودتان نمیتوانید و دیدگاهی واقعاً تازه به شما خواهد داد. دوست نزدیک شما هر کاری هم که نتواند بکند، فرصتی برای بیرون ریختن حرفهای دلتان در اختیار شما قرار میدهد و باعث میشود فکر کنید ارزشمندید.
۳. همه یادگاریهای رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکسها، یادداشتها، فیلمها، هدیهها و هر چیز دیگری که به او مربوط میشود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحتکنندهای است اما روحیهتان را بهتر خواهد کرد.
• به خاطر داشته باشید که برداشتن و دور کردن به معنی از بین بردن نیست. ممکن است دوست داشته باشید که همه یادگاریهایتان را نگه دارید، درست همانطور که ممکن است نخواهید آن فرد را به طور کل فراموش کنید. شاید دلتان بخواهد وقتی به کل رابطه را پشت سر گذاشتید، نگاهی به آن یادگاریها بیندازید.
۴. همانطور که غصه میخورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلیها تصمیم میگیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصلهاش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشتهها خواهید فهمید که چقدر قوی بودهاید که توانستید آن را فراموش کنید.
• چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی میبودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.
• فقط از طریق نوشتن نیست که میتوانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راههای عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوقالعاده خواهد بود.
۵. از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه میخورید که تصور میکنید به جسمتان آسیب میزند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید.
۶. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماهها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدمهای زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند.
• خیلیها تصور میکنند که اگر وارد رابطههای سرسری شوند کمک میکند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدمهای جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطههایی نشوید چون ارزشش را ندارد.
• از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.
• خودتان باشید. مهم نیست که با چه کسی آشنا شوید، فقط باید خودتان باشید. برای اینکه کسی دوستتان داشته باشد، باید خود واقعیتان را به او نشان دهید. آنها باید بپذیرند که اشتباهاتشان را بپذیرند، آنها را برای پارتنر جدیدشان عنوان کنند و بدانند که پارتنرشان هم آنها را قبول میکند.
نکات
• کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگیتان تبدیل نکنید.
• وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمیگذراند تلف نکنید.
• اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.
• یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا میتوانید از آن استفاده کنید.
• اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهیاوقات احساس ناراحتی و گریه باعث میشود حالتان بهتر شود.
• زمان بهترین دارو است.
• به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگیتان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.
• تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیامهای قبلیتان را چک نکنید.
• فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترینها هستید!
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 478
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:37 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
آسیب شناسی خیانت و اثرات مخرب آن در روابط عاشقانه

ازدواج و روابط عاشقانه بر پایه اعتماد شکل میگیرد اما وقتی این پایه متلاشی میشود، معمولاً به همان شکل باقی میماند. زوجها میتوانند همدیگر را ببخشند اما آن تجربه دردناک در ذهن آنها خواهد ماند و همیشه این ترس با آنهاست که این اتفاق دوباره تکرار شود. برای بعضیها، بخشیدن آسانتر از فراموش کردن است. اعتماد کردن و آسیب دیدن به اندازه کافی بد است، پس چه کسی دوست دارد کورکورانه راه برود و شانس دوباره اتفاق افتادن آن را باقی بگذارد؟ ایجاد موانع محافظتی درمیان زوجهای آسیبدیده مسئلهای متداول است.
بیاعتمادی بین زوجهایی که یک طرف آنها مرتکب خیانت شده است، امری متداول است. این مسئله پایههای ازدواج آنها را که برای استحکام به اعتماد نیاز دارد، ضعیف میکند. از طرف دیگر، اعتماد کردن دوباره به هیچ وجه غیرممکن نیست اما معمولاً به آسانی و سریع اتفاق نمیافتد.
یکی از قربانیان خیانت وقتی دوباره با شوهرش مصالحه کرد میگوید که اثرات بیوفایی مثل یک کیک عروسی زیبا است که بالاترین طبقه آن توسط یک سگ گرسنه ربوده شده باشد. برگرداندن آن اعتماد مثل پیدا کردن آن سگ و امید به این میماند که آن قسمت را دستنخورده نگه داشته باشد. کیک باقیمانده هنوز زیباست اما آن طبقه بالایی فراموشنشدنی که زیباترین لایه کیک بود برای همیشه از دست رفته است. چطور یک زوج خوشبخت میتواند به خود اجازه دهد این زیبایی را از کسی که به او قول وفاداری داده بگیرد؟ چنین دردی واقعاً توصیفناپذیر است.
زندگیهای آسیبدیده
ازدواج میتواند تنها چیزی نباشد که تحتتاثیر خیانت قرار میگیرد. خیانتکاران رابطه خود با فرزندان، دوستان، سایر اعضای خانواده و خودشان را هم دچار مشکل میکنند. هر دو خانواده دستخوش درد، خجالت و غیبت جامعه میشوند. چنین رسوایی یکپارچگی همه خانوادهها را در جامعه بر هم میزند. بااینکه کلیشهای است اما همه خانوادهها ممکن است بخاطر آن دچار مشکل شوند. بچهها دوست ندارند والدینشان عذاب بکشند. پدر و مادرها دوست ندارند دختر یا پسر ازدواجکردهشان دچار مشکل شود. یک دوست خوب نمیخواهد ناراحتی دوستش و شوهر او را همآغوش زنی دیگر ببیند. یک عموزاده یا خاله دوست ندارد غیبت دیگران درمورد عزیزش که مورد خیانت قرار گرفته را ببیند. یک مادربزرگ دلش نمیخواهد بفهمد نوهای که همیشه به او افتخار میکرده یک خیانتکار است. تحمل همه این تجربیات برای خیلی از اعضایخانواده و دیگران دردناک است.
بچهها ممکن است احساس کنند که پدر یا مادرشان که خانوادهای دیگر را انتخاب کرده، آنها را با بچههایی دیگر معامله کرده است. بچهها که معمولاً آسیبپذیرترین قربانیان خیانت هستند، سالها بخاطر بیگانه شدن یکی از والدینشان در خانواده رنج میکشند. بچههای زیادی هم در سکوت درد میکشند و خودشان را برای این ماجرا مقصر میدانند. گاهیاوقات بقیه عمر آنها دستخوش یک زخم روحی میشود و این باعث میشود نتوانند عملکرد موفقی در خانوادهای که خودشان تشکیل میدهند داشته باشند. بدیهی است که فقط فرد خیانتکار و همسر بیگناه او نیستند که از این موضوع آسیب میبینند. تاثیرات چندجانبه چنین زخمی میتواند بر نسلهای بعد هم اثر بگذارد. مشاوره در چنین شرایطی یک نیاز ضروری است اما اکثر خانوادهها این نیاز را نادیده میگیرند.
تاثیر خیانت بر روی زنها ماندگارتر است و میتواند برای همیشه دیدگاه آنها را نسبت روابط و زندگی تغییر دهد. و اگر طرف آسیبدیده، التیام نیابد، در ازدواج یا رابطه دوم خود نیز میتواند تحتتاثیر این دیدگاه قرار گیرد. خیلی از شوهرهای دوم این افراد، مجازات از همسرانشان بخاطر اشتباهات شوهر قبلی را گزارش کردهاند. این زنهای ترسیده که معمولاً شدیداً دچار سوءتفاهم هستند، وقتی ترسیدهاند یا آسیبدیدهاند، عصبانی، تلخ و دیوانه میشوند.
بیاعتمادی بین خیانتکاران
افراد خیانتکار بعدها وقتی تازگی رابطه جدیدشان از بین رفت، میفهمند هیچ توجهی به احساسات و سلامت کسی که دوست داشتند نداشتهاند. اگر این افراد خیانتکار ازدواج کنند، هرکدام ممکن است به این فکر کنند که آیا دیگری واقعاً به آنها علاقه قلبی دارد یا حتی به آشتی کردن فکر میکند؛ و این میتواند ایجاد حسادت کند. بیاعتمادی مشخص است. اعتماد بین خیانتکارها کجاست؟ اینجاست که ممکن است همدیگر را مقصر جلوه دهند. روابط نادرست در آخر درست ختم نمیشوند.
خیانتکارها ممکن است همیگر را به فریب، دروغگویی و سوءاستفاده متهم کنند. حتی ممکن است از هم جدا شوند. احساس جدایی میتواند ویرانگر باشد حتی بااینکه هر دو طرف میدانند که کار درستی است. تنها بودن، حس کردن زخم و فقدانی که از تصمیمات نادرست ناشی میشود، احساس قرار گرفتن در معرض خیانت زندگی و مقصر کردن همدیگر همه احساساتی است که زوجها بعد از تمام کردن رابطهشان به آن فکر میکنند. سعی در توجیه دلایل برای نابود کردن خانه و زندگی یک نفر دیگر بسیار کوتاهمدت است. حقیقت بالاخره به سراغ فرد میآید و تلخی خود را نشان میدهد. درنتیجه، خیانتکارها به مرور میفهمند که قربانیان همدیگر هستند. مثلاً زن جوانتر، مرد مسنتر را متهم میکند که میبایست عاقلتر میبوده، از جوانی و نادانی او سوءاستفاده نمیکرده و به عواقب این کار میاندیشیده است. آیا باز هم میتوانند باتوجه به آسیبی که به خانوادههای همدیگر زدهاند، به طور کامل به هم اعتماد کنند؟
متهم کردن همسر بیگناه
زوج ممنوع تمایل دارند که گناه را به گردن همسر بیگناه بیندازند تا حس عذابوجدان خود را تسکین دهند. گاهیوقتها آنقدر میجنگند تا آن همسر بیگناه از هرگونه حمایت مالی هم برخوردار نشود و حتی خودشان را قانع میکنند که بچههایی که در آن ازدواج هستند بهتر است با آنها بمانند. آنها در این بازی همسر بیگناه را تبدیل به متهم اصلی میکنند. هرچه را که شوهر به معشوقه گفته است، باور کرده و آن را بر علیه زن او استفاده میکند. آنها وقت زیادی را برای توجیه دوستان و خانواده صرف میکنند تا آنها را قانع کنند که همسر بیگناه موجب بروز این مشکل و خیانت آنها شده است. آنها سعی دارند خودشان را بیگناه جلوه دهند اما خودشان بهتر از هر کسی میدانند که این تصویر از بیگناهی خودشان جعلی است و هیچوقت نمیتواند تبدیل به یک شاهکار هنری شود.
دور شدن خانواده، دوستان و سایرین
بعضی از افراد خانواده، دوستان، آشنایان و دیگران ممکن است فوراً با خیانتکارها ارتباط برقرار نکنند زیرا با همسر بیگناه جانبگیری کردهاند اما خیلی از این آشنایان هم ترجیح میدهند طرف خیانتکارها را بگیرند. بااینحال بقیه به این خیانتکارها بیاعتماد میشوند و دوست ندارند آنها در اطراف خانوادهها در رفتوآمد باشند. زوج ممنوعه این را هم به جان میخرند که از جمع فامیل و آشنایان رانده شوند یا در برخی از جمعهای اجتماعی پذیرفته نشوند که نشانه بیاحترامی به آنهاست. وقتی به یک نفر در جامعه برچسب بیوفایی و خیانت زده شود، ممکن است هیچوقت پاک نشود، حتی اگر آن فرد تغییر کند. بقیه معمولاً او را نبخشیده و به او دیگر اعتماد نمیکنند.
بیاعتمادی بیشتر
برای خیانتکارها منطقی است که فکر کنند آیا کسی که یکبار به همسرش خیانت کرده با آنها این کار را نمیکند؟ تصور کنید دو خیانتکار با هم ازدواج کنند. افکار پنهانی هر کدام چیست؟ آیا میتوانند به هم اعتماد کنند؟ اعتباری پیش هم دارند؟ آیا هرکدام میتوانند به دیگری خیانت کنند؟ هر دو آنها مطمئناً تمرین زیادی داشتهاند. رفتار آنها گویای آن است.
گناه
گناه مثل زخمی سرطانی میماند. رشد میکند و با گذر زمان وخیمتر میشود. خیلی زود همه ذهن را میگیرد و موجب نگرانی، پشیمانی و خجالت میشود. چنین افکاری مطمئناً باعث شادی و خوشبختی هیچ رابطهای نمیشود. زوج خیانتکار ممکن است به برگشتن به سمت همسر سابق خود و از سر گرفتن زندگی با او فکر کند. زوجی که در خانوادهای مذهبی بزرگ شده باشد ممکن است به روز جزا و قضاوت خداوند فکر کند و زودتر به خیانت خود پایان داده و طلب بخشش کند.
انتقام و ناامیدی
همیشه این احتمال وجود دارد که یک طرف وسواسی، که میتواند هر کدام از افراد در این مثلث باشد، بخاطر ناامیدی و نیاز به کنترل به همسر، معشوقه یا شوهر آسیب فیزیکی برساند. معشوقه ممکن است ترفندهای زیادی را برای عصبانی کردن همسر به کار گیرد تا ازدواج را بر هم زند. یک معشوقه ناامید حتی ممکن است خطری برای جان همسر آن مرد به حساب آید. شوهر خیلی دیر میفهمد که معشوقهاش در تلاش برای تصاحب سریع او، قدرت آسیب زدن به زنش و حتی بچههایش را داشته است. زنها معمولاً نمیفهمند که شوهرانشان به آنها خیانت میکنند. بسیار زوجها و معشوقهها قبل از اینکه سعی در جبران اشتباهشان کنند باید واکنشهای همسر شکاکشدهشان را تحمل کنند، بسیار درگیر میشوند که این میتواند به طلاقی بسیار پرهزینه و ناجور منجر شود. خیلی از زنها جاسوسهایی برای جمعآوری شواهد و مدارک لازم برعلیه شوهرانشان استخدام میکنند که برای مردها در دادگاه ویرانگر خواهد بود. زنهای قربانیشده باید خیلی دقت کنند زیرا هیچ رازی نیست که شوهر ناامیدشان که عاشق معشوقهاش شده است و اصلاً نمیخواهد پولش را با زنش شریک شود، برای برنامهریزی قتل آنها نداند. این تراژذی کم متداول نیست. انتخاب یک تخت در زندان و جدایی همیشگی مسلماً چیزی نیست که خیانتکنندهها برای ماهعسلشان در نظر گرفته باشند.
برخورد با عواقب ماجرا
عواقب جبرانناپذیر خیانت
خیانتکاران بسیاری تصور میکنند که اگر همسرانشان پی به خیانت آنها ببرند، میتوانند تخریبی را که متوجه ازدواجشان کردهاند، بازسازی کنند. آنها احساس میکنند که فقط کافی است بخواهند که همسرشان آنها را ببخشد و پیش خود نگه دارد. ممکن است این اتفاق بیفتد اما همیشه هم آنقدرها ساده نیست. بعضی از عواقب زیر بعد از کشف خیانت میتواند در ازدواج، خانه و خانواده ماندگار و طولانیمدت باشد:
• از دست رفتن اعتماد
• ناکارایی خانواده
• پایین آمدن اعتمادبهنفس
• افسردگی جدی
• رسوایی شخصیتی
• شکایت دادگاهی
• طلاق
• تغییرات مالی جدی به علت طلاق
• جدایی و دور شدن اعضای خانواده و دوستان
• ابتلا به بیماریهای لاعلاج مقاربتی و احتمال نوشتن پایان مرگبار برای زندگی خود و همسر
• بچهدار شدن خارج از ازدواج
• هزینههای حمایت از فرزندان که پول را خارج از خانه و خانواده میبرد
• زندگی پنهانی و مخفیانه
• تهدید یا تلفنهای آزاردهنده
• خشونت جدی و خطر بازداشت و زندانی شدن
آمار بیوفایی و خیانت در ۵۰ سال گذشته به طرز وحشتناکی تغییر کرده است. مشکل به دست آوردن آمار دقیق درمورد زنان این است که بیشتر افراد حقیقت را نمیگویند زیرا موضوع بسیار حساسی است. تحقیقات کنترلشده درمورد خیانت بسیار نادر است و درصدهای ارائه شده زیر درمورد آمار خیانت به صورت تصادفی از منابع مختلف جمعآوری شده است.
درجوامع غربی از هر ۲.۷ زوج، یکی دچار خیانت میشوند. ۱۰ درصد از این خیانتها فقط یک روز طول میکشند، ۱۰ درصد بیشتر از یک روز اما کمتر از یک ماه، ۵۰ درصد بیشتر از یک ماه اما کمتر از یک سال طول میکشند اما ۴۰ درصد از آنها دو تا سه سال به طول میانجامند. تعداد کمی از خیانتها بیشتر از ۴ سال طول میکشند.
یک واقعیت که کمتر کسی میداند این است که آنهایی که طلاق میگیرند، به ندرت با کسی که با او در حق همسر خود خیانت کردند، ازدواج میکنند.
همچنین نرخ طلاق درمیان آنهایی که معشوقهشان را بعد از طلاق از همسرشان بعنوان همسر جدید انتخاب کردند، ۷۵ درصد است. دلیل این بالا بودن میزان طلاق مداخله واقعیت، احساس گناه، انتظارات و توقعات، بیاعتمادی عمومی در ازدواج و بیاعتمادی معشوقه میباشد.
نتیجهگیری
خیانت در ازدواج به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی صحیح نیست و هیچ عذر و بهانهای هم در این میان قابلقبول نمیباشد. عواقب این ماجرا برای همه آنهایی که درگیر آن هستند ویرانکننده است، مخصوصاً همسر آسیبدیده و بچهها. آنها ممکن است از طرف خانواده و دوستان ترک شوند و تحت تغییرات جدی مالی بعد از طلاق قرار گیرند. خیلی مهم است که قربانی درک کند که هرچقدر هم که احساس گناه کنند اما آنها مسئول آن خیانت نیستند و در آن هیچ تقصیری ندارند. حتی خیانتکارها هم باید آنقدر برای خودشان ارزش قائل باشند که خود را تا سطح دزدی، فریبکاری و قربانی کردن افراد معصوم پایین نیاورند.
در تحقیقات مختلف مشخص شده است که بیش از ۹۰ درصد خیانتکارها بخاطر بیاعتمادی و احساس گناه با هم ازدواج نمیکنند. یک رابطه خانوادگی پاشیده شده، یک خانه ویران، و یک خانواده ناکارآمد است و هیچ کس نباید برای تحمل این زخم تحتفشار قرار گیرد.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 527
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:37 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
اُرگاسم همزمان : آیا امکان پذیر است؟

این تصور که رسیدن همزمان زن و مرد به اُرگاسم خوب است، کاملاً اشتباه است.
سوءتعبیرهای بسیاری درمورد موضوع ارگاسم همزمان وجود دارد.
ارگاسم همزمان به حالتی گفته میشود که زن و مرد در یک زمان به ارگاسم و اوج لذت جنسی میرسند.
بدیهی است که افراد زیادی، مخصوصاً خانمهای جوان، ممکن است تصور کنند که زن و مرد در هر معاشقه، باید در یک زمان به ارگاسم برسند. اما در زندگی واقعی، این حقیقت ندارد.
این تصور که ارگاسم همزمان قانون رابطه جنسی است فقط یک تصور نادرست است که طی چند صد سال گذشته توسط رمانهای عاشقانه و فیلمهای پورنو متداول شده است.
حتی امروز، افراد زیادی اعتقاد دارند که زوجها در یک زمان به اوج لذت جنسی میرسند.
نتیجه همه این سوءتعبیرها شکایتهای اینچنینی خانمها و دختران جوان است، «من فکر میکنم من مشکلی دارم چون همزمان با شوهرم به ارگاسم نمیرسم. شوهرم هم خیلی از این مسئله ناراحت است…».
واقعیتهای پزشکی
اما حقیقت این است که بااینکه ارگاسم همزمان خیلی خوب است اما رسیدن به آن بسیار دشوار است، مخصوصاً وقتی جوان هستید.
دستیابی به آن در روابط بسیار عاشقانه و نزدیکی که دو نفر سالها در کنار هم بودهاند و واکنشهای جنسی هم را خوب میشناسند، آسانتر است.
اوج لذت جنسی هماهنگ در روابط کوتاه مدت یا یک شبه معمولاً اتفاق نمیافتد، مگر اینکه هر دو طرف در تحریک جنسی بسیار ماهر باشند.
هنچنین اگر مرد کنترل خوبی بر انزال خود داشته باشد هم میتواند راحتتر باشد، که البته این مهارت در بین پسران جوان کمتر دیده میشود.
اما چرا ارگاسم همزمان اینقدر دشوار است؟ این مسئله دو علت دارد.
مشکل زن برای رسیدن به ارگاسم در رابطهجنسی
وقتی میگوییم اوج لذت جنسی همزمان، منظور در رابطه جنسی است.
اما این مسئله اصلاً آسان نیست.
تا دهه شصت میلادی، متخصصین کمی قادر به درک آن بودند. یک تصور عمومی وجود داشت که همه زنانی که فعالیت جنسی دارند باید بتوانند صرفنظر از پیشنوازی، در نتیجه رابطهجنسی به ارگاسم برسند: اما در اواخر دهه شصت، دو خواننده یک مجله بریتانیایی مخصوص زنان نشان دادند که بیشتر زنان نمیتوانند فقط از طریق رابطهجنسی به تنهایی به ارگاسم برسند.
این یافته ها تقریباَ توسط حرفه پزشکی نادیده گرفته شد. اما در سال ۱۹۷۶، یک محقق روابطجنسی در امریکا تحقیقی انجام داد که دقیقاً نتیجهای مشابه را نشان میداد. جالب است که یافتههای او دشمنی عجیبی در ایالات متحده ایجاد کرد-- تاجاییکه آن محقق بالاخره تصمیم به ترک امریکا گرفت!
حال اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، برای زنان دست یافتن به ارگاسم همزمان با مردان بسیار دشوار است، مخصوصاً اگر قادر به رسیدن به اوج لذت با رابطهجنسی به تنهایی نباشد.
مشکل زمانبندی اوجلذت در مردان
دوم اینکه حتی اگر زنی بتواند با رابطهجنسی به تنهایی به ارگاسم برسد، این سوال پیش میآید که آیا مرد میتواند زمان انزال خود را با زمان ارگاسم همسرش هماهنگ کند؟
متاسفانه، مردان جوانتر به هیچ عنوان قادر به زمانبندی ارگاسم خود نیستند، به ویژه اگر دچار مشکل انزال زودرس باشند.
علاوه بر این، خیلی از مردها هم اصلاً دوست ندارند برای انزال خود زمان تعیین کنند!
چطور به ارگاسم همزمان برسید
برای بسیاری از زوجها ارگاسم همزمان اتفاق نمیافتد، حداقل به صورت مرتب. خیلی از آنها این مسئله را میپذیرند و اگر هر دو آنها از این مسئله راضی باشند، خوب این خیلی خوب است.
اما اگر واقعاً دوست دارید که ارگاسمتان همزمان اتفاق بیفتد، باید بگوییم که امکانپذیر است.
نکات زیر میتواند در این زمینه کمکتان کند.
۱. زن باید مطمئن شود که قادر به ارگاسم شدن از طریق رابطهجنسی هست.
اگر برای مدتی روی آن کار کردهاید، همیشه رابطهای عاشقانه و صمیمی با هم دارید، و محیط معاشقهتان آرام و به دور از استرس است، این کار آنقدرها هم سخت نخواهد بود.
نکته کار این است که مطمئن شوید که بتوانید حین عمل جنسی، با نوک انگشتتان کلیتوریس همسرتان را لمس کنید. زمانیکه هر دو شما نزدیک به ارگاسم بودید، کلیتوریس را به آرامی اما با شور و هیجان بمالید.
۲. از مزایای ارگاسمهای چندگانه بهره ببرید.
اگر زن یاد گرفته باشد چطور به چند ارگاسم برسد، ارگاسم همزمان آسانتر خواهد شد.
چرا؟ زیرا مرد «هدف»های بیشتری خواهد داشت.
به عبارت دیگر، اگر مرد در مرتبه اولی که زن میخواهد به ارگاسم برسد قادر به انزال نبود، میتواند در مرتبه دوم، سوم و یا چهارم زن، انزال داشته باشد.
اما توانایی رسیدن به ارگاسمهای چندگانه در زنان جوان چندان متداول نیست. اما با بالا رفتن سن، زنان این مهارت را یاد میگیرند.
به همین دلیل است که برای زوجهایی که سالهای زیاد در کنار هم بودهاند، رسیدن به ارگاسم همزمان بسیار سادهتر خواهد بود.
۳. مطمئن شوید که مرد بتواند زمانبندی ارگاسم خود را یاد بگیرد.
البته این ممکن است سالها طول بکشد. اما با بالاتر رفتن سن، تمایل آقایان برای یاد گرفتن این مهارت بیشتر میشود.
مردان ۵۰-۴۰ ساله زیادی هستند که میتوانند ساعتها به عشقبازی بپردازند و بعد زمانی که زن آماده است، انزال داشته باشند.
آخر اینکه...
ارگاسمهای همزمان خیلی، مخصوصاً بین جوانان، متداول نیست.
به همین دلیل اصلاً نیازی نیست که آن را خیلی سخت بگیرید. اما اگر شما و همسرتان واقعاً اصرار به لذت بردن از ارگاسم همزمان دارید، این کار امکانپذیر است اما نیاز به تمرین زیاد و یک تصمیم قاطع دارد.
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
بازدید : 543
تاریخ : یک شنبه 8 / 9 / 1392 زمان : 14:35 |
نویسنده : خانم باران نفیسی |
نظرات ()
صفحات سایت
تعداد صفحات : 156